اینکه این حادثه در چه شرایطی رخ داد؟ فاعلان این جنایت چه جریاناتی بودند؟ تشابه فعالیت آنان با عوامل فتنه اخیر چیست؟ موضوعی است که در چند سطر ذیل بدان میپردازیم.
انتقام خونین از افشاگران نفاقبه دنبال اختلافافکنیهای بنیصدر و مواضع غلط و جانبدارانه وی از گروهکهای تروریستی منافقین، مجلس بالاخره تصمیم گرفت در یک اقدام انقلابی وی را از قاموس ریاست جمهوری حذف کند که با رأی نمایندگان به عدم کفایت سیاسی وی در 30 خرداد این امر محقق شد.
در شورش عصر 30 خرداد ماه که سازمان فکر میکرد میتواند کار نظام را یکسره کند با تدبیر نظام و حضور خودجوش مردم، مجاهدین خلق دچار شکست سختی شدند اما این شکست نقطه پایان آنان نبود و گروهک مدافع اسلام ماتریالیستی سعی کرد تمامی افرادی که در افشای چهره نفاق آلود آنان نقش داشتند را حذف کند.
هنوز مردم نگران حال امام جمعه محبوب خود بودند که خبر انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی، ایران و جهان را تکان داد. حملهای که در آن شهید مظلوم بهشتی و 72 یار وفادارش به فیض عظیم شهادت نائل آمدند. حرکت گروهک نفاق با این حمله نیز متوقف نگردید و طرحهای آتی نیز بسیاری از ذخایر انقلاب از جمله شهیدان رجایی و باهنر، شهدای محراب و بسیاری دیگر را به شهادت رساندند تا هویت نفاق آلود خود را بیشتر در معرض دید عموم قرار دهند.
تخریب چهره شهید بهشتی در فضای فتنه
در فضای سالهای 58، 59 و 60 آنقدر فضای تهمت و افترای عوامل نفاق علیه یاران امام و انقلاب سهمگین بود که حتی بسیاری از دلسوزان نظام نیز، نسبت به خادمان انقلاب دچار تردید شده بودند.
این غبار عظیم تهمت و افترا وقتی کنار رفت که مردم پیام مهم امام را درباره این شخصیت شنیدند و اینکه «شهید بهشتی مظلوم زیست و مظلوم مرد و خار در چشم دشمنان اسلام بود».
چرا امام مصون ماند؟
حمله گروهک نفاق به یاران اصلی انقلاب و عدم تعرض آنان به علمدار نهضت یعنی حضرت امام(ره) نه به این خاطر بود که آنان امام را قبول داشتند و مشکل آنان امثال بهشتی و خامنهای و ... بودند، بلکه نوک پیکان حمله آنان سکاندار انقلاب در جماران بود، اما از آنجا که اولاً توان این کار را نداشتند و ثانیاً از واکنش تند مردم نگران بودند، آخرین خیمه انقلاب از تعرض آنان مصون ماند وگرنه این افراد کسانی نبودند که برای رهبر قلبهای مردم ارزش و احترامی قائل باشند.
بازسازی غبار فتنه 60 پس از سه دهه
انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته و تحولات پس از آن بار دیگر فرصتی دست داد تا منافقین سال 60 به همراه گروههایی که اکنون به آنان پیوسته بودند با موج سواری بر فضای فتنه، اغتشاشات و آشوب موردنظر خود برای در چالش قرار دادن نظام را پیگیری کنند.
تطابق رفتاری منافقان سال 60 و جریان امروزی نفاق
از اصلیترین شباهتهای مجاهدین خلق در سالهای اولیه انقلاب با جریان فتنه امروز این بود که هر دو گروه در تعداد هواداران خود دچار توهم شدند.
دومین شباهت این دو گروه سوار شدن بر غبار فتنه و سوءاستفاده از فضای شبهه بود. با هجمه تبلیغاتی که هر دو گروه طی چندماه ایجاد کردند، توانستند برخی از افکار عمومی را به سوی خود جلب کنند و جایگاه برخی افراد و نهادها را در ذهن تودهها تخریب کنند.
جریان نفاق سال 60 پس از آنکه بنیصدر کاملاً از قامت سیاسی نظام حذف شد، برچهره نظام شمشیر کشید.
تقابل با ولیفقیه زمان نکته اشتراک دیگر این دو گروه است. گروهک منافقین بهرغم جنایت در گوشه و کنار کشور خواستار دیدار با امام بودند که ایشان فرمودند شما اسلحه خود را کنار بگذارید من خود به دیدار شما میآیم، گروهک نفاق امروز نیز با آنکه رهبر انقلاب بارها آنان را بهحضور پذیرفت و آنان را مورد تفقد قرار داد، اما نمکدان شکستند و تیغ خود را علیه نظام تیز کردند.
مظلومنمایی و کشتهسازی یکی دیگر از وجوه مشترک این دو جریان است.
شکستن موانع و فاصلهها میان جریانهای درون و خارج نظام وجه مشترک دیگر این دو جریان است.
افشای ماهیت حقیقی این دوجریان شباهت دیگر رفتارهای این دو جریان است.
منبع : دیانت و سیاست
نظرات شما عزیزان: